نتایج یک پژوهش تازه نشان میدهد جامعه خستگی زنان را جدی نمیگیرد و در حالی که مردم خستگی مردان را نزدیک به یک واحد بیشتر از حد واقعی برآورد میکنند، میزان خستگی زنان را یک و سه دهم واحد کمتر از واقعیت تخمین میزنند.
این تفاوت چشمگیر در تشخیص میزان خستگی میتواند در محیطهای پرخطری مانند ماموریتهای فضایی به فاجعه منجر شود.
به گزارش دیلی میل، پژوهشگران مرکز فضایی جانسون ناسا در هیوستون به سرپرستی دکتر مورگان استوسیک، مطالعهای گسترده را درباره تفاوت درک جامعه از خستگی زنان و مردان انجام دادهاند.
هدف اصلی دکتر استوسیک از این پژوهش، ابداع روشی برای تخمین میزان خستگی افراد تنها بر اساس نشانههای غیرکلامی مانند زبان بدن بودهاست.
این مطالعه همچنین با هدف بهبود ایمنی در ماموریتهای فضایی طراحی شدهاست، جایی که فضانوردان زن و مرد روزهای طولانی و طاقتفرسایی را در محیطهای پراسترس سپری میکنند.
در این پژوهش، از داوطلبان خواسته شد تا یک گفتگوی پنج دقیقهای با یک فرد ناشناس داشته باشند و میزان خستگی که در آن لحظه احساس میکردند را گزارش کنند. برای سنجش خستگی، مقیاسی از صفر تا ده در نظر گرفته شدهبود که در آن صفر به معنای عدم خستگی و ده به معنای بیشترین حد ممکن خستگی بود.
در مرحله بعد، پژوهشگران از ۷۱ نفر خواستند تا فیلم این گفتگوها را بدون صدا تماشا کنند و حدس بزنند هر یک از شرکتکنندگان چقدر خسته بودند.
نتایج این ارزیابی جالب توجه بود. گروه ناظر، میزان خستگی زنان را یک و سه دهم واحد کمتر از آنچه خودشان گزارش کرده بودند تخمین زدند، اما خستگی مردان را نزدیک به یک واحد بیشتر از میزان واقعی برآورد کردند.
دکتر استوسیک با بررسی دقیق رفتار شرکتکنندگان دریافت که زنان حتی در شرایط خستگی مفرط، تلاش میکنند تا در تعاملات اجتماعی هوشیار به نظر برسند. آنها ارتباط چشمی بیشتری برقرار میکنند و زبان بدنی فعالتری از خود نشان میدهند. در مقابل، مردان در زمان خستگی کمتر به حفظ ظاهر اجتماعی خود اهمیت میدهند و رفتارهای کمحوصلهتری از خود نشان میدهند.
این یافتهها برای صنعت هوافضا که با چالشهای جدی در زمینه ایمنی روبرو است، اهمیت حیاتی دارد. طبق آمارهای موجود، بیش از ۵۰ درصد از حوادث هوافضا به دلیل خستگی خدمه رخ میدهد.
الگوی گستردهتر از درک نادرست از درد و خستگی زنان
این یافتهها بخشی از یک الگوی گستردهتر را نشان میدهد. دکتر استوسیک پیش از این نیز در آزمایش دیگری به نتایج مشابهی رسیدهاست. او در آن آزمایش، با بستن یک کشبند پزشکی به بازوی داوطلبان و درخواست از آنها برای انجام حرکات ورزشی با دست، شرایطی دردناکی برای آنها ایجاد کرد. نتیجه این آزمایش هم نشان داد که ناظران به طور معمول شدت درد زنان را کمتر از واقعیت و درد مردان را بیشتر از حد واقعی تخمین میزنند.
در محیطهای پزشکی نیز همین الگو دیده میشود. تحلیل بیش از ۲۱ هزار پرونده پزشکی نشان داده است که احتمال تجویز داروهای مسکن برای زنان به طور معناداری کمتر است.
پزشکان اغلب علائم زنان را نادیده میگیرند یا آنها را «هیستریک و اغراقکننده» میدانند. این در حالی است که مردان راحتتر داروهای ضد درد و ضد افسردگی دریافت میکنند و پزشکان برای آنها آزمایشهای بیشتری درخواست میکنند.
یافتههای پژوهشگران دانشگاه میامی نشان میدهد که تصور غالب درباره ابراز بیشتر احساسات از سوی زنان، نتیجهای معکوس داشتهاست. همین تصور باعث شده که حتی نشانههای آشکار درد و آسیب در زنان نادیده گرفتهشود.
این تفاوت در نحوه برخورد با خستگی و درد زنان و مردان میتواند پیامدهای خطرناکی به دنبال داشتهباشد. خطر این مسئله بهویژه در مشاغل حساسی مانند خلبانی، جراحی و ماموریتهای فضایی که کوچکترین اشتباه میتواند فاجعهآفرین باشد، دوچندان میشود.
این پژوهش نشان میدهد که جامعه نیاز به بازنگری جدی در نحوه ارزیابی و درک نشانههای خستگی و درد در زنان دارد. این تغییر نگرش نه تنها برای محیطهای کاری تخصصی مانند ناسا، بلکه برای تمام بخشهای جامعه ضروری به نظر میرسد.