- نگاهی به مستند شش‌قسمتی «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران»

مستند شش قسمتی «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران» که به‌صورت آنلاین و رایگان در یوتیوب منتشر شده، روایتی است از تاریخ هنرهای نمایشی در ایران و حتی بیشتر از آن، داستانی‌ست از آن‌چه بر ایران در قرن اخیر رفته است.

این مستند به تهیه‌کنندگی و کارگردانی بابک کریمی، روح‌الله انصاری و مهرداد اسکویی ساخته‌ شده و زندگی نصرت کریمی را از زبان خود او و با همراهی خانواده، دوستان، آشنایان و همکاران روایت می‌کند.

نصرت کریمی هنرمندی‌ست که نه‌ تنها تاثیری عمیق بر سینمای ایران گذاشت بلکه می‌توان او را پدر انیمیشن و فیلم و تئاتر عروسکی در ایران خواند. مردی که از نخستین نسل تحصیل‌کردگان سینما و سینمای متحرک در خارج از کشور بود و تقریبا تمام بزرگان امروز سینما و تئاتر عروسکی ایران، شاگردان مستقیم یا با واسطه‌ او هستند.

جدای از این، نصرت کریمی از نخستین کسانی‌‌ست که سینمای نئورئالیستی را در ایران به‌روی پرده بود که نسل بعدی سینماگران ایرانی از او الهام گرفتند.

با این‌ حال نصرت کریمی تمام این‌ها هست و هیچ‌ کدام از این‌ها نیست.

از تئاتر سعدی و نوشین تا باغی در کن تهران

سفر این مستند شش قسمتی از تئاتر سعدی و عبدالحسین نوشین شروع می‌شود و در باغی در کن در تهران به‌ پایان می‌رسد. از مردی جوان و خوش‌قیافه و فرنگی‌مآب با سبیل قیطانی تا پیرمردی سپیدمو با کلاه بره که به‌زحمت با عصا راه می‌رود. در تمام این مسیر که بیش از هفت‌دهه طول کشیده، شما مردی را می‌بینید که عاشق سینما و تئاتر است و گوشت و پوستش با نمایش و هنر نمایشی درهم آمیخته.

جایی از فیلم، وقتی نصرت کریمی رو به دوربین ساکت نشسته، مهرداد اسکویی از او می‌پرسد: «خسته شدید؟ از صبح یک‌کله دارید حرف می‌زنید ....»

و نصرت کریمی پاسخ می‌دهد: «من تو فیلم‌برداری خسته نمی‌شم ... سینما رو دوست دارم ....»

این جمله، عصاره‌ زندگی هنری نصرت کریمی است؛ آن‌چه جمهوری اسلامی پس از انقلاب از او ربود.

آرشیوی بی‌نظیر در خدمت مستندسازان

سازندگان مستند «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران»، آرشیوهایی بی‌نظیر را در اختیار داشته‌اند.

نصرت کریمی به گواه آن‌چه می‌بینیم، وسواسی خاص در نگه‌داری عکس‌ها، پرونده‌ها، نامه‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها و تمام آن‌چه به کارش مربوط بوده، داشته است. این آرشیو که با کمک دوستان و آشنایان نصرت کریمی غنی‌تر هم شده، سرمایه‌ای‌ست که تهیه‌کنندگان فیلم به‌خوبی از آن سود برده‌اند.

تقریبا هرچه گفته می‌شود، مستند به تصویر یا نامه یا فیلمی از کریمی است.

یکی از جالب‌ترین این پرونده‌ها، فیلم‌نامه‌های دکوپاژشده‌ای است که نشان می‌دهد او تا چه حد سینما را با روش علمی بلد بوده و چقدر در کاری که انجام می‌داده وسواس داشته است.

سینمای انتقادی

نصرت کریمی احتمالا انتقادی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران پیش از انقلاب را در دهه‌ ۵۰ خورشیدی ساخته است.

فیلم‌های بلند او جدا از ساختار درست سینمایی، هر کدام به یکی از مشکلات اجتماعی ایران می‌پردازند.

فیلم «درشکه‌چی» محصول ۱۳۵۰ با شکستن قواعد حاکم بر فیلم‌فارسی، نوعی جدید از سینما را عرضه کرد که تا پیش از آن در ایران سابقه نداشت. فیلمی درباره‌ مردم و فیلم‌برداری شده در محیط طبیعی.

«محلل»، ساخته‌شده در ۱۳۵۰، فیلمی است که باعث شد کریمی با پیروزی انقلاب بازداشت شود و تا آستانه‌ اعدام برود. نقبی‌ست با زبان کمدی به نفوذ سنت‌های خرافی اسلامی در جامعه و نقدی نیش‌دار به طبقه‌ مذهبی و آخوندها و کسانی که با سوار شدن بر سنت، جامعه را آزار می‌دهند.

این فیلم با نقد تند مرتضی مطهری، روحانی متعصب نزدیک به روح‌الله خمینی همراه شد و همین نقد، پایه‌ پرونده‌سازی‌های بعدی برای کریمی بود.

فیلم «خانه خراب»، محصول ۱۳۵۴ حتی نقدی گزنده‌تر به آن چیزی است که موجب انقلاب در ایران شد: اقتصاد افسارگسیخته‌ نفتی، گرانی‌ و نسبت میان سنت و مدرنیته در جامعه‌ای که نمی‌داند کجای این دوگانه ایستاده است. فیلمی پیش‌گویانه که وقوع انقلاب و از هم گسیختگی جامعه را پیش‌بینی می‌کند.

انقلاب ۵۷ و سرنوشت نصرت کریمی

نصرت کریمی در دوران اوج کاری خود بود که انقلاب شد. به زندان افتاد. حکم قطع دست راست و اعدام برایش صادر شد و خوش‌شانس بود که احکامش اجرا نشدند. با این‌حال تا زمانی که زنده بود اجازه‌ فعالیت سینمایی و نمایشی نیافت.

پس از انقلاب، غرق در بیکاری، جلوه‌هایی دیگر از هنر خلاقانه‌اش بروز کردند. از آن‌ جمله، شروع به پرورش کاکتوس در حیاط خانه‌اش کرد. کاکتوس‌هایی پیوندی که هر کدام خود مجسمه‌ای طبیعی بودند.

در مقطعی کوتاه برای تدریس تئاتر عروسکی به دانشگاه بازگشت اما پس از سه ترم از دانشگاه اخراج شد.

در دهه‌ ۷۰، بدون نام، تیزرهای عروسکی برای شرکت گاز و اداره‌ آلودگی هوا تولید کرد که به‌سرعت در جامعه مورد توجه قرار گرفت و عروسک‌هایش به شخصیت‌هایی محبوب تبدیل شدند؛ گرچه آن‌ هم کاری موقتی بود.

دست آخر نصرت کریمی ماند و صورتک‌هایش. مجسمه‌هایی کوچک، ساخته‌شده از موم و گِل و سفال.

نصرت کریمی هرچه از سینما، تئاتر و بازیگری آموخته بود روی این صورتک‌ها پیاده کرد و این صورت‌های گلی کوچک، تبدیل به نمادی از ناتوانی سرکوب جمهوری اسلامی شدند.

در یکی از سکانس‌های مستند، احتمالا ضبط شده در اواسط دهه‌ ۷۰، نصرت کریمی همچنان امیدوارانه از امکان کار کردنش می‌گوید. از این‌که دعوت‌ شده تا عنوان‌های کتاب درسی را تهیه کند. این تصویر امیدوارانه بلافاصله با بریده‌های روزنامه و نامه‌هایی از مخالفت با او و حذفش همراه می‌شود که نشان می‌دهد این امیدواری‌هایی که از سر صداقت، کودکانه می‌نمایند، تا چه حد خیالی بوده‌اند.

نصرت کریمی پس از انقلاب فقط یک فیلم عروسکی با نام «مهمان ناخوانده» در سال ۱۳۶۴ برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت که خودش در فیلم می‌گوید قرار نبود ساخته شود.

این فیلم بدون نام کریمی و با عنوان «کار گروهی» روی پرده رفت.

ردپای این فیلم که از روی یک نمایش صحنه‌ای ساخته شد را می‌توان به وضوح در آثار عروسکی بعدی تلویزیونی در ایران دید که امروز تبدیل به حافظه‌ جمعی ایرانیان شده‌اند.

او وقتی انقلاب شد ۵۰ ساله بود و همچنان می‌توانست چند فیلم دیگر بسازد و اگر اجازه‌ کار می‌یافت احتمالا به مهم‌ترین فیلم‌ساز اجتماعی ایران تبدیل می‌شد.

اما چشمه‌ جوشان خلاقیت نصرت کریمی گرچه در قفس تنگ‌نظری حاکمان جمهوری اسلامی اسیر شده بود، از حرکت نایستاد. این خلاقیت خودش را در صورتک‌های گلی، در عروسک‌های تبلیغاتی، در کتاب‌هایی که نوشت و فراتر از این، در زیست هنرمندانه‌اش نشان داد.

آن‌چه نصرت کریمی برای عموم مردم ساخت یا بازی کرد بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵ و تا زمان پخش سریال «دایی‌جان ناپلئون» بود.

کریمی در همین مدت کوتاه چنان تاثیر عمیقی از خود بر جای گذاشت که امروز پس از نیم‌قرن، اکثریت مردم او را می‌شناسند بدون آن‌که بدانند چه دوره‌ای طولانی را در شاخه‌های مختلف هنرهای نمایشی از گریم گرفته تا طراحی دکور، لباس، تولید انیمیشن و فیلم‌های عروسکی و نوشتن فیلم‌نامه و فیلم‌سازی، طی کرده است.

تاب‌آوری زیر سرکوب

نصرت کریمی از قربانیان بزرگ جمهوری اسلامی در میان هنرمندان بود. مردی که با سینما و هنرهای نمایشی زندگی می‌کرد.

مستند نصرت کریمی با تصاویری از دوستی‌ها و یادبودها تمام می‌شود.

یکی از زیباترین این تصاویر عکسی است که احمد شاملو را روی صندلی چرخ‌دار نشان می‌دهد در حالی‌که نصرت کریمی سپیدمو در آن سوی اتاق با لبخندی بر لب می‌رقصد. تصویری نمادین از دو مردی که هر دو نابغه بودند و هر دو زیر سرکوب جمهوری اسلامی تاب آوردند.

خبرهای بیشتر

شنیداری