«صدایی مانند کوه دماوند»، «یاد عزیزش گرامی»، «لعنت به آنهایی که ما را از این صدا محروم کردند» ... این‌ها تنها چند نمونه از جمله‌هایی است که مردم در شبکه‌های اجتماعی با شنیدن صدای هایده نوشته‌اند.

سی‌و‌پنج سال از درگذشت این خواننده‌ تکرارنشدنی گذشت و هر چه زمان می‌گذرد مردم بیشتر برای او دلتنگ می‌شوند. 

در بسیاری از ترانه‌هایش، هایده صدایی پرتوان را با نهایت احساس به کار گرفته و هر واژه را با بار احساسی و معنایی ویژه‌ای به شنونده منتقل می‌کند. «شانه‌هایت»، «سوغاتی»، «روزای روشن»، «مستی» تنها چند نمونه از این ترانه‌ها هستند که بی‌چون و چرا در زمره آثار ماندگار موسیقی ایران قرار گرفته‌اند و بی هیچ ادعای روشنفکرانه‌‌ای، همه اقشار مردم را تحت تاثیر قرار داده‌اند.

علی رهبری، رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی مقیم اتریش، در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «تنها صدای هایده نبود که موجب محبوبیت او شد. خیلی‌ها صدای خوبی دارند. این شخصیت خواننده است که وارد صدایش شده و به دل مردم نشسته است.»

هایده و ایستادگی در برابر تعصبات خانوادگی

هایده از اواسط دهه چهل خورشیدی خوانندگی را آغاز کرد. او مانند دیگر هم‌نسلانش گرفتار تعصبات خانوادگی بود، ولی چنان عاشق خواندن بود که همه چیز را به جان خرید تا به هنری که عاشق آن است بپردازد؛ حرکتی غیرمعمول در آن دوران. او سرپرستی سه فرزندش را پس از طلاق به عهده گرفت و در عین حال با تمام انرژی روی صحنه برنامه اجرا کرد؛ حرکتی که بی‌چون و چرا در زمره کوشش‌هایی زنان ایرانی برای حقوق برابر است. 

زندگی و فعالیت‌های هایده مانند سرزمینی که در آن می‌زیست دستخوش دگرگونی‌های متعددی شد. ابتدا با ترانه‌هایی چون «آزاده» و «رفتم» -از پرآوازه‌ترین ساخته‌های علی تجویدی- به عنوان یک خواننده کلاسیک در زمینه موسیقی ایرانی شناخته شد، ولی از اوایل دهه پنجاه از برنامه گل‌های رادیو فاصله گرفت.

یکی از دوستان نزدیک او می‌گوید هایده یک بار در پاسخ به انتقادها از بابت تغییر فضای کاری‌اش به صراحت گفت: «مردم دیگر ترانه‌های گل‌ها را دوست ندارند.» این اظهار نظر هیچگاه منتشر نشد و هایده چندین بار در نشریات اعلام کرد دوباره آماده همکاری با تجویدی است ولی این همکاری پس از روی آوردن هایده به موسیقی پاپ دیگر هیچگاه تکرار نشد.


مستندی رُک‌‌گو درباره هایده

حدود ۲۰ سال پس از درگذشت هایده، برای نخستین بار یک فیلم مستند درباره او ساخته شد. این کار را پژمان اکبرزاده، پیانیست و روزنامه‌نگار ایرانی‌-هلندی به سرانجام رساند.

فیلم در برنامه‌های گوناگون در گوشه و کنار دنیا به نمایش درآمد و در سال ۲۰۰۹ در جشنواره فیلم نور در لس‌آنجلس آمریکا نامزد بهترین مستند شد. با این حال در تهران، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، به شدت به آن حمله کرد و مستند را فیلمی درباره «خواننده معلوم‌الحال طاغوتی» نامید.

در این مستند، دگرگونی‌ آثار هایده در کنار جنبه‌های موسیقایی، در بستر رویدادهای تاریخی-اجتماعی ایران بررسی می‌شوند. اکبرزاده می‌گوید: «دست‌کم تا دهه هفتاد خورشیدی، بیشتر موسیقی‌دانان تحصیل کرده و همچنین موزیکولوگ‌ها با نگاهی تحقیرآمیز با موسیقی پاپ ایرانی و مجریان آن برخورد می‌کردند، اما بسیاری از این ترانه‌ها چنان همه‌گیر شدند که به مرور این برخوردهای متکبرانه جای خود را به تامل دادند. محمود خوشنام نخستین موسیقی‌شناسی بود که با شجاعت این فضا را شکست و در ده برنامه رادیویی به آثار ماندگار موسیقی پاپ ایرانی پرداخت.»

دهه پنجاه و دگرگونی‌های بیشتر

دهه پنجاه خورشیدی، دهه‌ دگرگونی‌های پرسرعت در جامعه ایران بود. آثار هایده هم تحت تاثیر همین فضا متنوع‌تر شد و صدای او را به شیوه دیگری به گوش مردم رساند. سازنده یکی از این آثار متفاوت صادق نجوکی بود، آهنگساز جوانی که در آن روزها تازه کار خود را شروع کرده بود.

نجوکی در مستند «سخن از هایده» می‌گوید: «خوانندگان آن دوره، از جمله هایده، متوجه شده بودند که اگر بخواهند راه پیدا کنند باید کارهایشان را به فرم امروزی‌تری که جنبه بین‌المللی دارد، اجرا کنند. به همین خاطر وقتی ترانه «بزن تار» را برای هایده ساختم از آن بسیار استقبال کرد. ملودی این ترانه کاملا ایرانی و در مایه دشتی بود ولی ارکستر و تنظیم تماما مدرن بود.»

ترانه دیگری که در این دوره مُهر ماندگاری خورده «سوغاتی» است. این ترانه را یکی از شاخص‌های‌ترین چهره‌های ترانه‌سرایی نوین ایران، اردلان سرفراز سرود. آهنگ را محمد حیدری ساخت که ابتدا استاد هنرستان موسیقی ملی و سرپرست گروه‌های وزارت فرهنگ و هنر بود ولی او هم به موسیقی پاپ گرایش پیدا کرده بود. تنظیم این ترانه به آهنگساز جوانی سپرده شد که در مدتی کوتاه به یکی از چهره‌های کلیدی موسیقی پاپ ایران بدل شد: ناصر چشم‌آذر.

علی‌رغم یک برش ناموزون در موسیقی و یک اشتباه در اجرای شعر ترانه، «سوغاتی» به یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های دهه پنجاه بدل شد. این فضا با وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ تا چندین سال دستخوش رکود شد.


هایده و ادامه کار در تبعید

چند نفر از خوانندگان ایرانی مانند ویگن و عقیلی پیش از وقوع انقلاب به کالیفرنیا کوچ کرده‌ بودند، ولی بسیاری دیگر همچون هایده تنها چند ماه پیش از پیروزی انقلاب راهی تبعید شدند. هایده در سال‌های نخست در لندن، پایتخت بریتانیا، اقامت گزید و همان ترانه‌های گذشته را اجرا کرد، اما ظرف مدت کوتاهی دریافت که برای ادامه فعالیت جدی باید راهی لس‌آنجلس شود؛ شهری که در دهه شصت خورشیدی، بی هیچ شبهه‌ای، مرکز اصلی موسیقی پاپ ایرانی بود. نخستین کارهای هایده در تبعید هم نتیجه همکاری او با محمد حیدری بودند.

«بهار بهار باز اومده دوباره

باز تموم دل‌ها چه بی‌قراره

اما برای منِ دور ز خونه

 بهارا هم مثل خزون می‌مونه»

صدای هایده در این ترانه به شکل شگفت‌آوری، تداعی‌کننده فضای بهار و در عین حال اندوهی عمیق برای از دست دادن حسِ نوروز در تبعید است.

همکاری هایده در تبعید با همکاران گذشته و تازه فعالانه ادامه پیدا کرد. اکبرزاده، سازنده مستند «سخن از هایده»، پنج سال نخستِ فعالیت هایده در لس‌آنجلس (۱۹۸۲-۱۹۸۷) را اوج دوران خوانندگی او می‌داند و در این باره می‌گوید: «در بسیاری از کارهای این دوره، هایده به بهترین شکل از صدایش بهره‌برداری می‌کند. در مقایسه با کارهایی که در اوایل دهه پنجاه اجرا کرد و اغلب به یاد کسی نمانده، این بار صدایش را به بهترین شکل در کنترل دارد و در عین حال، ظرافت و جنبه‌های احساسی اجراهایش نیز به خوبی حفظ می‌شوند.»

این موسیقیدان و مستندساز ترانه‌هایی مانند «شانه‌هایت»، «بهانه» و «آشیونه» را چند نمونه از اجراهای ماندگار هایده در این دوره می‌خواند و می‌افزاید: «او در این سال‌ها عملا به موفق‌ترین خواننده در زمینه موسیقی پاپ ایرانی بدل شد، ولی همین موضوع و اینکه دیگر رقیبی در کار نبود یکی از دلایل به حاشیه رفتن او در اواخر عمرش شد.»

هایده سال‌ها درگیر ناراحتی‌های جسمی بود و شیوه زندگی او نیز این شرایط را وخیم‌تر می‌کرد. خواننده‌ محبوب ایرانیان در فردای یکی از برنامه‌هایش در شمال کالیفرنیا در ۳۰ دی ۱۳۶۸ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت.

این ستاره بی‌بدیل موسیقی ایران تنها ۴۷ سال داشت و همچنان مشتاق فعالیت و حضوری پرشور در صحنه بود. درگذشت هایده به تعبیر هما سرشار، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم لس‌آنجلس «در بهت و اندوهی عمیق به یک ماتم دسته‌جمعی بدل شد».

در ایران به بهانه پیروی از قوانین اسلامی از پخش صدای هایده جلوگیری می‌شد و در آمریکا در زمان به خاک سپردنش ترانه «علی گویم، علی جویم» پخش می‌شد. در مراسم، تابوت خواننده‌ای که در آرزوی بازگشت به ایران بود در پرچم ایران پیچیده شد و هزاران نفر از ایرانیان برای وداع با او گردهم آمدند، اما به گفته پژمان اکبرزاده، «نه مرگ در تبعید، نه ممنوعیت تک‌خوانی زنان در جمهوری اسلامی و نه گذشت زمان، غبار فراموشی به ترانه‌هایش ننشاند.»

هایده در گورستان وست‌وود در قلب لس‌آنجلس به خاک سپرده شده است

خبرهای بیشتر

شنیداری